از پیشینه انقلاب اسلامی در شیروان، در جریان مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و اصول ششگانه و همچنین دستگیری امام خمینی(ره) و قیام خونین ۱۵ خرداد در سال ۱۳۴۲ شمسی، اسناد چندانی در سوابق موجود نیست. تنها اطلاع موجود این است که شهید حجتالاسلام والمسلمین سیدعبدالکریم هاشمینژاد، که در این مقطع در متن مبارزات انقلاب اسلامی قرار داشت، برای «تبلیغات» عازم شیروان شد. در این زمان، حوزههای علمیه، علما و روحانیون در کانون مبارزه با رژیم شاهنشاهی بودند و رژیم شاه نیز در حال نهایی کردن جریان تصویب قانون مصونیت مستشاران آمریکایی، موسوم به کاپیتولاسیون، قرار داشت. سازمان امنیت (ساواک) مأموریت یافت تا حوزههای علمیه، علما، مراجع تقلید، روحانیون و وعاظ را به شدت تحت کنترل خود درآورد. از این رو، شناسایی روحانیون شیروان، مانند دیگر شهرهای کشور، در دستور کار قرار گرفت و ساواک قوچان طی فهرستی ششنفره، اسامی «معممین و روحانیون شیروان» را در شهریورماه سال ۱۳۴۳ شمسی برای ساواک مشهد ارسال کرد.
پس از این اقدام، باز هم گزارشی درباره چگونگی فعالیتهای انقلابی در شیروان به ثبت نرسید تا اینکه در اردیبهشتماه سال ۱۳۴۶ شمسی، ساواک مشهد دستور داد: «آمار کلیه افراد معمم استان خراسان، اعم از واعظ، پیشنماز، طلبه، حجتالاسلام و آیتالله، چه موافق و چه مخالف دولت، به همراه مشخصات کامل آنان، فوراً تهیه و به این ساواک ارسال شود.» در این نوبت، در فهرست ۷۶ نفرهای که با عنوان «صورت اسامی روحانیون و وعاظ شهرستانهای تابعه» تهیه شد، ردیفهای ۵۳ تا ۵۸ به روحانیون شیروانی تعلق گرفت:
- ۵۳. ابراهیم واعظ ترشیزی، محمد، پیشنماز، شیروان
- ۵۴. احمد شهرستانی، سیدرضا، پیشنماز، شیروان
- ۵۵. غلامرضا باقری، اسماعیل، محضردار، شیروان
- ۵۶. حسین واعظ ترشیزی، محمد، محضردار، شیروان
- ۵۷. حسین واعظ ترشیزی، ابراهیم، محضردار، شیروان
- ۵۸. علی باقری العدرآبادی، اسماعیل، کارمند دفترخانه، شیروان
حدود ۴۰ روز پس از برگزاری انتخابات مجلس شورای ملی، که در آن آقای محمود محمودیان به عنوان نماینده مردم شیروان راهی مجلس شد، اعلامیهای دستنویس در روستای زیارت (۹ کیلومتری شیروان) پخش شد. این اعلامیه به جریان تظاهرات طلاب و روحانیون در سالروز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ (در سال ۱۳۵۴ در قم) اشاره داشت. موضوع بسیار حساس بود و به همین دلیل دستور داده شد تا نسبت به شناسایی تهیهکننده این اعلامیه اقدام شود. نتیجه این پیگیری حدود چهار ماه بعد به شرح زیر اعلام شد: «در قریه زیارت از توابع شیروان، سه نفر طلبه به اسامی عباس روحی، فرزند براتعلی، محمدجعفر، فرزند عبدالعلی، و سیدمراد آسایش، فرزند میرزاحسن، وجود دارند که هر سه نفر در شهرستان قم به تحصیل اشتغال دارند و در تابستان، به علت تعطیل بودن مدارس، در قریه مذکور اقامت داشتهاند. احتمال دارد توزیع اعلامیه مورد بحث از ناحیه نامبردگان بوده باشد. لذا مقرر شد از طریق ساواک قم تحقیقات لازم پیرامون نحوه افکار و عقاید مشارالیهم انجام شود.»
در همین زمان، اسکان غیرمترقبه تعداد ۱۴۵ خانوار اکراد کرد عراقی در شیروان به مسئله دیگری برای اداره شهر تبدیل شد. این موضوع تا جایی پیش رفت که سرگرد سلامی، رئیس شهربانی وقت، درباره آن اظهار داشت: «از تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۵۴ تاکنون (طی مدت ۶ روز)، به طور ناگهانی تعداد ۱۴۵ خانوار، شامل ۵۵۰ نفر از اکراد پناهنده، به شیروان وارد شدهاند. برابر اطلاع واصله، تعداد پناهندگان اعزامی بیشتر خواهد شد. با توجه به نبودن مسکن، محدود بودن فرصتهای اشتغال و همچنین برودت هوا در زمستان که به ۳۳ درجه زیر صفر میرسد، اعزام پناهندگان مجدد و حتی همین تعداد فعلی که استقرار و اقامتشان در شهر شیروان از جهات مختلف با مشکلات فراوان همراه خواهد بود، چالشبرانگیز است. در حال حاضر نیز به علت نبودن مسکن، این عده در مساجد و تکایای این شهرستان به سر میبرند و اغلب اوقات به منظور تهیه مایحتاج از محل اسکان خود دور و پراکنده میشوند. در خصوص هرچه زودتر ترتیب اسکان دادن و بهویژه جذب و اشتغال به کار آنان از طریق مسئولان امر ضرورت دارد. لذا ایجاب میکند به طرق مقتضی و فوری، مراتب به استحضار مقامات بالاتر برسد تا از آن طریق اوامر مؤکدی صادر گردد.»
تنها فعالیت گزارششده در شیروان از شهریور ۱۳۵۴ تا شهریور ۱۳۵۵، پخش اعلامیههایی علیه حزب رستاخیز توسط یکی از طلاب مدرسه علمیه نواب مشهد به نام «حسنزاده» بود.
در ذیل گزارش مربوط به آن نوشته شده است: «از آنجایی که عدهای از عناصر متعصب افراطی و ناراحت، به منظور نفوذ در بین جوانان کمتجربه شهرستانی و سوق دادن آنان به سوی فعالیتهای ضد امنیتی، در مرحله اول در پوشش مسائل مذهبی مبادرت به تبلیغات مضره سیاسی مینمایند و به اصطلاح خود، افکار جوانان را روشن میکنند، از طریق سخنرانی و تهیه و توزیع اعلامیههای مضره اقدام میکنند. لذا احتمال دارد نامبرده بالا از جمله افراد مورد بحث باشد که توسط سازمان گستردهای مأمور به شهرهای کوچک شده است. اصلح است ضمن اینکه از طریق مرکز یا مرکز استان روی چنین افرادی که به شهرهای نوار مرزی و معمولاً در ماههای مبارک رمضان و محرم اعزام میشوند، بررسی بیشتری صورت گیرد، توسط سازمان محل در ابتدای امر به واعظ یا گرداننده مجلس تذکرات شدید داده شود. ضمناً نسبت به شناسایی حسنزاده از طریق سازمان متبوعه ضروری به نظر میرسد.» پس از آن نیز گزارش داده شد: «دو نفر از طلاب علوم دینی حوزه علمیه قم به اسامی جعفر روحی و عباس روحانی، فرزند حاج براتعلی، از اهالی قریه زیارت، واقع در ۸ کیلومتری شیروان، با شخصی به نام حاج اکبر غلامی بزاز، که اهل و ساکن شیروان است، در تماس هستند. دو نفر مذکور در فرصت مناسب از طریق تبلیغ دین، از خمینی طرفداری میکنند و عدهای از اهالی آنجا را تحت تأثیر حرفهای خویش قرار دادهاند.»
در آبانماه سال ۱۳۵۳، که فعالیتهای مسلحانه گروههای چریکی به اوج خود رسیده بود، گزارش شد: «تعدادی اعلامیه مضره پلیکپیشده تحت عنوان چند خبر درباره زندانیان ضد امنیتی زندان قصر، در تاریخ ۱ آبان ۱۳۵۳ و به صورت شبانه در شهرستان شیروان توزیع گردیده است.» پیگیری برای شناسایی توزیعکنندگان این اعلامیه به نتیجهای نرسید، اما حدود دو ماه بعد، در ۲۲ دی ۱۳۵۳، نوشته شد: «حاج سیداحمد شهرستانی، سرپرست مدرسه علمیه شیروان که یکی از روحانیون این شهر است، در یک صحبت کاملاً خصوصی اظهار داشت: آقای اکبر غلامی، شغل بزاز، و حاج حسین قاسمیان، شغل قالیفروش، که از متعصبین مذهبی شیروان هستند، به اتفاق سه نفر معمم به نامهای عباسنژاد، منیری و معلمی، جلساتی خصوصی ترتیب میدهند. مقصدشان تبلیغ به نفع خمینی است. سه نفر معمم یادشده اغلب جهت روضهخوانی به دهات اللهآباد علیا و سفلی و سیهکاب میروند و قصد دارند در این دهات، تبلیغ به نفع خمینی بنمایند. این افراد با یکی از دبیران آموزش و پرورش به نام سیاح، که لیسانسیه الهیات است، رابطه نزدیک دارند.» بر اساس همین گزارش، مشخص شد که در محیط آموزشی شهرستان شیروان، مطالعه و تبلیغ آثار دکتر علی شریعتی نیز صورت میگیرد.
در دیماه سال ۱۳۵۳، مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای، از جمله روحانیون مبارزی بود که در جریان مبارزات انقلاب اسلامی در مشهد دستگیر و به کمیته مشترک ضدخرابکاری در تهران منتقل شد. تلاش برای اعتراض به این دستگیری به شیروان نیز کشیده شد، اما گویا نتیجهای نداشت. همزمان با آن، گزارشی به ساواک قوچان رسید که بیانگر نارضایتی مردم از رژیم شاه بود: «شهربانی شیروان طی نامهای به ساواک قوچان اعلام کرد، شیخ مقداد مهدوی خروی هنگام خواندن روضه در یکی از منازل، به خانم صاحبخانه اظهار داشته که تمثال شاهنشاه آریامهر و شهبانو را از اتاق روضهخوانی بردارید.»
تشکیل حزب رستاخیز در اسفندماه سال ۱۳۵۳، که بیانگر اوج دیکتاتوری محمدرضا پهلوی بود، فرصت دیگری برای ابراز مخالفت با رژیم شاهنشاهی فراهم کرد. گروهی از مردم متدین مذهبی درباره عضویت اجباری در این حزب از امام خمینی(ره) استفتاء کردند. این پرسش و پاسخ امام(ره) به صورت اعلامیهای منتشر شد که در شیروان نیز پخش گردید: «بین ساعت یک تا سه بامداد روز ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴، تعدادی اعلامیه درباره متن استفتائیه خمینی در مورد حزب رستاخیز در شیروان پخش شده که جمعآوری گردیده است. نسبت به شناسایی عاملین تهیه و توزیع اعلامیه مذکور اقدام شده و به محض حصول نتیجه، مراتب اعلام خواهد شد.»