همه ما میدانیم که مفهوم دولت وفاق ملی؛ برگرفته از نظریه وفاق ملی دکتر بیژن عبدالکریمی است. تفاوت فقط در آن است که نگاه عبدالکریمی؛ ناظر بر همه آحاد ملت هست که باید در آن دایره وفاق ملی؛ همه را خودی فرض کرد و دایره زیست ایرانی جماعت را گشاده تردید. در عبارت روشنتر که قبلاً هم گفتم؛ ایران ملک مشاع همگان است؛ پس با وفاق ملی و نه ازهمگسیختگی سیاسی و اجتماعی و دینی قومی و فرهنگی؛ باید امکان زیست همه سلایق را فراهم نمود؛ (آن نظریه طولانی و قابلمطالعه در کانال دکتر بیژن عبدالکریمی هست).
فرض ما بر این است که وفاق ملی معطوف به وحدت ملی (بهعنوان امر اجتماعی) هست؛ همین میتواند زمینه را برای همسازی و انسجام اجتماعی فراهم نماید؛ اما آنچه مرا به نوشتن این مقاله واداشت آن است که امر مبارکی در بجنورد ذیل جشنواره اقوام ایرانی در همین هفته برگزار شد که نمادی از تحقق عینی بخش اجتماعی؛ هنری و فرهنگی آن وفاق ملی بود.
میدانیم که موسیقی اصالت است و بخشی از فرهنگ، آیین، سنت و فولکلور هر ملتی است؛ پس موسیقی خود، نماد هویت است و هر جا باشد، تکثیر هویت و آیین ملت و قوم است؛ از طرفی موسیقی؛ خود کلام است. زبانی است که نیاز به ترجمه ندارد؛ پس هرجایی هست وقتی سخن از هویت میشود، بخشی از آن را موسیقی تشکیل میدهد که سازنده آن آوازخوانیاش؛ نوازندگی و ترانهخوانیاش و... موسیقی را پدید میآورند درواقع سوژگی موسیقیاند.
در ایران ما هم میراث موسیقی محلی و مقامی و... باقیمانده و زنده و پویا ماندنش در عصری که برخی آن را مرده میپنداشتند و مقام را با غنا یکی میدانستند؛ ملودی و اشعار محلی قومی و خردهفرهنگها و...، از ایران به همه جای جهان کوچک ما میرود و ما و هویت و فرهنگ ما را با خود، همراه میکند. ما موسیقی با کلام و بیکلامش را دوست داریم؛ زیرا موسیقی؛ خود کلام است.
جشنواره اقوام ایرانی با موسیقی و نمایشگاه و صنایعدستیاش؛ ایران را همدل کرد. همه ایرانیها را به زیر چتر ایران دعوت کرد. ایران؛ ما در فرهنگهاست؛ تاریخش در هیچ جا پیدا نمیشود و موسیقی محلی و مقامی و..، ذیل فرهنگ ملی است. همه آمدند تا گنجینه فرهنگی و قومی ایران را در همدلی و وحدت بسرایند.
برپایی جشنواره اقوام ایرانی ستودنی است؛ همه اقوام ما را با آهنگها و رقص های بومی و محلی و آوازهایشان به کجاها که نبردند. اینک؛ جشنواره اقوام ایرانی؛ برازنده و افتخار ما شد در ولایت ما؛ شادیآفرین در این دشواری معیشت بود و در جهت معرفی بجنورد مرکز استان خراسان شمالی هم یقیناً مؤثر خواهد بود که اگر چهارتا جشنواره و برنامههایی در سطح ملی در این شهر برگزار شود؛ دیگر بجنورد را با بیرجند و بروجرد اشتباه نخواهند گرفت. از آنسو اگر ما هم موسیقی و هنر و صنایعدستی و... اقوام ایرانی، را بشناسیم انگار آن خود ایرانیمان را شناختهایم.
موسیقی بهعنوان یکزبان جهانی، توانایی منحصربهفردی در ایجاد وفاق ملی و تقویت همبستگی اجتماعی دارد. موسیقی میتواند نمادهای فرهنگی، داستانهای تاریخی و ارزشهای مشترک یک ملت را منتقل کند. وقتی آهنگهای وطنی یا فولکلوریک در مراسم جشنواره اقوام ایرانی در بجنورد اجرا شد، مردم احساس تعلق ملی و غرور جمعی پیدا کردند.
در کشورهای چند فرهنگی، موسیقی میتواند پلی بین اقوام و مذاهب مختلف باشد. مثلاً ترکیب سبکهای موسیقی کردی، ترکی، عربی لری و بلوچی و گیلکی و... خراسانی و فارسی یا دیگر مناطق در یک اثر هنری مشترک، به درک متقابل و احترام کمک میکند.
موسیقی قادر است احساساتی مشترک مانند امید، عشق به وطن یا همدردی در مواقع بحران (مثل سیل، زلزله یا جنگ) را برانگیزد. آهنگهای حماسی یا ترانههای امیدبخش میتوانند مردم را در شرایط سخت متحد کنند.
یکی از کارکردهای موسیقیها آن است که حس وحدت ملی را تقویت کند.
موسیقی میتواند نسلهای قدیم و جدید را به هم پیوند دهد. وقتی جوانان و سالمندان در کنار همآوازهای سنتی یا معاصر را میخوانند، شکافهای فرهنگی کمرنگ میشود و زبانی مشترک میشود که بتوان گفتگوی بین نسلی راهم فراهم نماید.
موسیقی محلی اقوام که در جشنواره اجرا شد تنوع فرهنگی و لحظات تاریخی از همبستگی ملی را نیز به نمایش گذاشت و میدانیم که موسیقی وقتی با محتوای فراگیر استفاده شود، میتواند قلبها را به هم نزدیک کند و وفاق ملی را تقویت نماید.
آنچنانکه گفتم جشنوارههای اقوام ایرانی یکی از مؤثرترین ابزارها برای حفظ وفاق ملی و تقویت همبستگی فرهنگی در ایران هست. این جشنواره با نمایش تنوع موسیقایی اقوام مختلف (مانند کرد، لر، ترک، بلوچ، گیلک، عرب، ترکمن و...) در کنار یکدیگر، بهصورت نمادین «وحدت در عین کثرت» را تجسم بخشید؛.
جشنواره اقوام ایرانی در سطح کشوری، فرصتی برای معرف رقص و موسیقی فولکلوریک و صنایعدستی و... هر منطقه را فراهم کرد و مردم بجنورد هم ضمن شناخت اقوام؛ به احترام تنوع فرهنگی ایران؛ کلاهخودشان را برداشتند و ایستادند.
وقتی مردم موسیقی و رقص محلی و صنایعدستی اقوام دیگر را میبینند، بافرهنگ و دغدغههای آنها آشنا میشوند و این آگاهی، کاهش پیشداوریهای قومی را در پی دارد.
این جشنواره فضایی برای تعامل هنرمندان و صاحبان حرف صنایعدستی اقوام مختلف هم ایجاد کرد. توگویی یک نوعی از گفتگوی فرهنگی را فراهم نمود که نتیجه آن تقویت هویت ملی مشترک بود که در عین افتخار به فرهنگ محلی، خود را بخشی از یک ملت بزرگ میدید و حس میهندوستی را تقویت کرد و خودبهخود؛ دستاورد دیگرش میتواند کاهش شکافهای قومی و انتقال پیام همزیستی را به همراه داشته باشد؛
رونق جشنواره اقوام ایرانی و تداوم آنها میتواند به اقتصاد مناطق کمتر برخوردار هم کمک کند. جذب گردشگر نماید و اشتغال را هم در پیآورد.
این جشنواره با محوریت صنایعدستی، سوغات محلی و فرهنگ اقوام ایرانی هم بود که با نمایشگاهی با ۱۴۰ غرفه و برپایی ۱۰ سیاهچادر عشایری از استانهای مختلف در محل منطقه نمونه ملی پارک بش قارداش در بجنورد میزبان علاقهمندان بود.
هشت گروه هنری از استانهای خوزستان، گلستان، گیلان، آذربایجان شرقی، کردستان، خراسان جنوبی و شمالی با بیش از ۱۰۰ هنرمند ملی، فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی را معرفی کردند.
جشنواره اقوام ایرانی، با برنامهریزی درست و بهدوراز سیاست زدگی برگزار شد، که توانست آینه تمامنمای وحدت ملی باشد. مدیران برگزارکننده نهتنها تفاوتها را به نقطه قوت تبدیل کردند، بلکه یادآور شدند که ایران از تاروپود فرهنگهای گوناگون بافتهشده است. در پایان باید دستمریزاد گفت به همه دستاندرکاران این رویداد فرهنگی و هنری که سرافرازانه آن را به اتمام رساندند.
هرچند نقایص و کاستیهایی هم وجود داشت؛ اما همه آن تلاشهای مجدانه مجریان را برای رویدادهای ملی اینچنینی در آینده پختهتر میکند.