کد خبر : 70824 تاریخ : ۱۴۰۴ جمعه ۱۳ ارديبهشت - 20:30
نگاهی به وجه تسمیه روستای بازخانه از توابع بجنورد یادداشن - دکتر حسن ستایش

بازخانه روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان بجنورد که در 10 کیلومتری جنوب شرقی این شهر قرار دارد. این آبادی دارای مختصات جغرافیایی طول 57 درجه و 33 دقیقه و عرض 37 درجه و 40 دقیقه و ارتفاع 1218 متر از سطح دریا می باشد. 

در مورد وجه تسمیه آبادی بازخانه برخی گفته اند به این دلیل آن را  بازخانه نامیده اند که چشمه های فراوانی در آن جاری بوده است. واژه « باز » در این ترکیب به معنای روان و خانه هم به معنای چشمه است. 

در پاسخ به این نظریه باید گفت اولاً «باز» به معنای روان نیست. ثانیاً بازخانه به معنای "چشمه روان" اسم مفرد است نه اسم جمع. در حالیکه در این فرض منظور چشمه های فروان( اسم جمع) است. وانگهی در آبادی های پاقلعه و حمزانلو هم که در راستای دره بازخانه قرار دارند چشمه های فراوانی بوده است. یعنی وجود چشمه های فراوان منحصر به روستای بازخانه نبوده است که این نام بر آن اطلاق شده باشد. بنابراین چشمه روان نمی تواند دلیل موجهی برای نامگذاری این آبادی باشد. 
  
در فرهنگ جغرافیایی ایران( خراسان) که حاصل تحقیقی گسترده درباره اماکن جغرافیایی خراسان از طرف کارکنان سفارت انگلیس در هندوستان است مترجم فارسی آن در حاشیه مدخل «بازخانه» متذکر شده است که این جاینام در متن اصلی  به صورت «بوزخانه» ضبط شده است. به همین دلیل برخی معتقدند  که اصل این واژه «بوزخانه» بوده است. واژه "بوز" در زبان ترکی به معنای یخ است و بوزخانه یعنی مکان تهیه یخ . از این نظر، وجه نامگذاری روستای مورد نظر این است که آب نهرهای آن در زمستان یخ می بسته است. 

وجه تسمیه فوق صرف نظر از درست یا غلط بودن مربوط به دورانی است که یخچال های برقی و دستگاههای یخ سازی معمول نبود و کسانی که شغل آنها یخ فروشی بود در زمستان یخ های روی آب نهرهای بازخانه را  با تبر به صورت قطعاتی بریده در انبارهای مخصوصی به نام بوزخانه یا یخچال نگهداری می کردند و در فصل گرما برای فروش عرضه می نمودند. این یخچال ها از جنس خشت خام و گنبدی شکل بر فراز چال یا مخزن یخ ساخته می‌شده است. آثار این یخچالها تا دهه 40 در اطراف شهر بجنورد باقی مانده بود؛ ولی چنین آثاری در تاریخ و جغرافیای روستای بازخانه اساساً دیده نشده است. بنابراین این وجه تسمیه نمی تواند برای این روستا درست باشد،  

اما در مورد ریشه شناسی واژه بازخانه گفته اند این واژه مرکب از دو جزء < باز> و < خانه > است . باز به پرنده ای تیز پرواز گفته می شود که دارای چنگالهای قوی است. بر این اساس برخی معتقدند بازخانه مکانی است که در آنجا بازهای سلاطین و امرا را برای شکار پرندگان دیگر پرورش داده و نگهداری می کردند. معادل این جاینام در زبان ترکی قوشخانه است.  

البته نگهداری و تربیت باز و شاهین و عقاب از زمان یونان باستان در میان ملوک و سلاطین مرسوم بوده است. در ایران هم آنگونه که از تواریخ بر می آید مشغولیت عمده و تفریح شاهان ساسانی شکار مخصوصاٌ شکار توسط بازهای پروش یافته بود و برای این کار ترتیبی خاص داشتند( بازنامه نسوی ،ص11). بر اساس منابع تاریخی قوش بازی و تربیت باز شکاری در زمان غزنویان و سلجوقیان به حد افراط خود رسید.

پس از حمله مغول، در نتیجه سیاست سبعانه آنان نه تنها شهرها از آدمیان تهی شد بلکه بسیاری از صحراها و بیابانها و مرغزار ها از پرنده و چرنده و دام و دد خالی گشت. در حقیقت از اواخر تیموریان بود که بار دیگر طبقات ممتاز به شکار و تربیت باز شکاری روی آوردند؛ به طوری که بعضى از فرزندان و بازماندگان تیمور گورکانی، به شكار دلبستگى زیاد پیدا کردند. در این زمینه در كتاب روضة الصفا ( ج ۶، ص ۵۳۳) یكى از صحنه‌هاى شكار چنین توصیف شده است: 

«در صحراى سلمقان، هواى شكار از خاطر خطیر خاقان كشورگیر سرزده فرمان واجب الاذعان صدور یافت كه تواچیان جار به لشكریان رسانند كه هر فوجى از مقام و یورت خود به عزم شكار حركت كنند؛ و دشت و صحرا درنوردیده اصناف وحوش به صیدگاه رسانند».

بر اساس متن فوق، منطقه سملقان محل تفریح و شکار برای امیر تیمور و فرزندان و بازماندگانش بوده است و بازها و قوش هایی که برای شکار پرنده های دیگر مورد استفاده قرار می دادند در  قریه بازخانه تربیت و نگهداری می شدند. (جغرافیای خراسان در تاریخ حافظ ابرو، ص 49). بر این اساس می توان گفت که در میان روستاهای اطراف بجنورد بازخانه از قدیمی ترین روستاهای منطقه است که سابقه آن در تاریخ به دوره تیموری می رسد. زیرا حافظ ابرو بزرگترین مورخ و جغرافیدان دوره تیموری (قرن نهم) قریه بازخانه را  جزء ولایت سملغان و جرمغان به شمار آورده است. در حقیقت دو سند تاریخی و جغرافیایی روضه الصفا و جغرافیای حافظ ابرو  نشان می دهند که بازخانه در آن دوران فی الواقع  محل نگهداری بازهای شکاری بوده است و سملقان محل پراندن بازهای شکاری .

بر اساس منابع تاریخی بازخانه تشکیلاتی با دفتر و دستک بوده است که در آن مشخصات مرغان شکاریی را که به شاه تقدیم می کردند یا شاه به دیگران اعطا می کرد درج می شد.  بازخانه شاه آنقدر عریض و طویل بود که هزار نفر و بلکه بیشتر در آن مشغول خدمت بودند. در بازخانه های صفویه گاهی حدود 800  باز وجود داشت و برای نگهداری هر باز یک نفر به نام قوشچی اختصاصاً به خدمت گماشته شده بود ( سفرنامه کمپفر، ص 103) .

البته جاینام شناسی بازخانه نباید محدود به دوران  تیموری گردد. زیرا بعید نیست  قبل از تیموریان هم قریه بازخانه تأسیس شده باشد. چون تاریخ در این زمینه ساکت است . آنچه مسلم است بازخانه با همین وجه تسمیه در زمان تیموریان وجود داشته است و این نامگذاری با توجه به مفهوم آن بی وجه نبوده است.